اواسط دهه هفتاد برای خبرنامه جشنواره فیلم رشد - به سردبیری تهماسب صلحجو - قرار شد با دو برادر دوقلو که جوانترین فیلمسازان آن دوره جشنواره بودند، گفتوگو کنم؛ دو نوجوان حدوداً پانزدهساله که میشد لابهلای صحبتهایشان شور و ذوق را دید و موفقیتهای آیندهشان را حدس زد. البته هنوز هم نمیدانم از این برادران دوقلو کدام سیاوش است کدام مواد. فؤاد (یا سیاوش!) یکبار گفت: «نگران نباش مادربزرگمان هم نمیداند!» سیاوش (که بعد فهمیدم فواد بوده!) وقتی برای ضبط صحبتهایش در پادکست «صدای خیال» مجله درباره زندهیاد عسل بدیعی آمده بود میگفت الان دیگر میتوانی؛ چون یکی از دندانهای جلوام چند ماه پیش شکسته و همین تشخیص را راحت کرده است!
برادران صفاریان پور خیلی زود استعدادهای خود را نشان دادند و مسیر رشد را طی کردند. وقتی آنها را در اجراهای تلویزیونی و تهیه و کارگردانی برنامههای مختلف میدیدم، تعجب نمیکردم. سیاوش که با فواد چند سال پیش مهمان دورهمی بود، در پاسخ به سؤال مهران مدیری گفت که میخواهند همان مسیر موردعلاقهشان را ادامه بدهند. از ساخت فیلم برای آن دوره جشنواره رشد تا برنامههای بعدی تلویزیونی و ساخت مستند علمیآموزشی کاپیتان من به کارگردانی سیاوش صفاریان پور (که در تیتراژ نام فواد بهعنوان مشاور کارگردان آمده) مسیرشان بیشتر همان عشق به ساخت فیلمها و برنامههای آموزشی بوده است. گاهی هر دو اجرا میکردند؛ مانند حضور گرم و اجرای جذابشان در برنامه صبحگاهی مردم ایران سلام برای کانال دو که چهرههای مشابه و بیان مسلط و صمیمی آنها به کمکشان میآمد که آنها هم از علم و دانش میگفتند، تا کارگردانی و تهیه و اجرای برنامه پرطرفدار و موفق آسمان شب از 1379 در کانال چهار درباره نجوم که با تقسیم وظایف کارها را پیش میبردند و برنامه نزدیک دو دهه ادامه داشت، یا کارگردانی هنری و تلویزیونی و حضور در اتاق فکر مجموعه نخست خندوانه و بسیاری برنامههای دیگر که آنها هم بیشتر در حوزه آثار علمی بودند.
مستند کاپیتان من با روایت بهرام رادان درباره مغز انسان اثر جذابی از این دانش بسیار پیچیده است که نشان سالها تجربهاندوزی و چگونگی ارتباط موفق با مخاطب طی فعالیت سیاوش صفاریان پور در رسانه بوده است. فیلمی که با وجود گفتوگومحور بودنش و حضور متخصصان مغز و اعصاب و روانشناسها بسیار ساده و شیرین به سمت موضوع آمده است و همین جذابیت و ارائه اطلاعات علمی بهاندازه در مدت نهچندان طولانی فیلم حتی با وجود استفاده اندک از برخی جاذبههای تصویری مانند پخش برنامک مسابقه هفته با اجرای زندهیاد منوچهر نوذری باز هم میتوان چندباره تماشایش کرد و خسته نشد و هر بار بیشتر نقش «کاپیتان من» را در بازی و حیات انسان درک کرد. اما هر چه آن برنامکها کمتر بوده در عوض برخی بخشهای دیدنی فیلممانند جایی که رادان در آزمایشگاه به خواب میرود تا مغز او را در حالت خواب تجزیهوتحلیل کنند، یا وقتی در آزمایشگاه پیچیده مغزی قدرت تکلم رادان دچار مشکل میشود که صفاریان پور در یادداشتی گفته بود نگران عدم بازگشت بیان رادان شده، همگی برای مخاطب عام تازگی دارد و در جاهایی غافلگیرکننده است.
ازایندست نمایش آزمایشهای علمی جذاب در فیلم کم نیست که در بررسی همهجانبهای از نقش و وظایف مغز در اعصاب و روان انسان گفته و پر از مطالب تازه حیرتانگیز است. مثلاً جایی که از نقش بخشی از مغز با نام «هیپوکامپ» و اهمیت آن در تولید خاطرات انسان میگوید، بسیار دیدنی است. در جراحی تاریخی وقتی پزشکان «هیپوکامپ» فردی را خارج میکنند، او دیگر نمیتواند خاطرات تازه را در بخش خاطرات گذشته منتقل کند و با خاطرات سالهای دور تا آخر عمر ادامه میدهد!
وقتی خبر ساخت این فیلم را شنیدم حدس زدم سیاوش و فواد نیز با حضور خود در جلوی دوربین درباره نقش مغز در دوقلوهای همسان از اشتراک و اختلاف روحیات و احساس و افکار ایشان نیز گفتهاند. اما عجیب است که با وجود مباحث فراوان فیلم از چنین موضوع مهمی غافل شدهاند.
حضور بهرام رادان به جذابیتهای اثر افزوده و بر خلاف آثار مستند علمی مشابه خارجی این سؤال را بیشتر نمایان کرده که چرا ما از چهرههای شناختهشده که میتوانستند برای مستندهای علمی مخاطب بیشتری بیاورند تا کنون استفاده نکرده و از آن مهمتر اصلاً چرا تا کنون مستند سینمایی علمی نساخته بودیم!
فیلم ابتدا و انتهای خوبی هم دارد. شروع آن با حضور بهرام رادان در فرش قرمز یکی از فیلمهایش جلوی دوربین عکاسان شکلگرفته که حالا از رادان شناختهشده فاصله میگیرد و خودش را به مغز و روان خود در فیلم میسپارد. البته میشد از حضور او در فیلم فراتر از یک راوی استفاده کرد و از نقشهای متفاوت و متنوع مغز انسان در فرایند خلق شخصیت در سینما هم گفت. در انتها هم که به آرامستان رفته باز از نقش این عضو حیاتی در یادآوری خاطرات مانده میگوید.
حالا فکر نکنید تا اینجا چیزی را بهاصطلاح اسپویل کردهام، این فیلم پر از لحظههای متنوع و متفاوت است. اما راستی وقتی در مواجهه با دوقلوهای همسان در آخر نمیتوانیم به تشخیص درست برسیم اشکال در کجاست؟ کجای این عضو 1400گرمی کاپیتان ما با مشکل روبهرو شده است؟
منبع : محمد محمدیان ماهنامه فیلم امروز